بخش اول: سؤالات اصلی معرفت شناسی
معرفت شناسی، پژوهش فلسفی درباره مفهوم “دانستن” و جست و جوی راه های مناسب برای باور کردن و کشف حقیقت است. یک راه بسیار مهم است برای پیوند ما و جهان. به اعتقاد افلاطون دانستن مانند عشق است هر دو ما را از خویشتن بیرون می آورد.
مهم ترین سؤالات معرفت شناسی که کاملا در هم تنیده اند، عبارتند از:
- معرفت چیست؟
- آیا دستیابی به معرفت ممکن است؟
- ما انسانها چگونه به معرفت دست می یابیم؟
اولویت این پرسش ها مهم است. چراکه برخی می گویند اگر نتوان به معرفت رسید، پس معرفت بی معنی است. در دوران مدرن پرسش اول بر پرسش سوم تقدم دارد. در حالیکه در جهان باستان این قضیه عکس بود.
معرفت شناسی مطالعه حالت هایی است که ما خوش داریم آنها را داشته باشیم، به این دلیل در فلسفه تا این حد اهمیت دارد. مطابق دیدگاه سقراط، محرومیت از معرفت تنها عاملی است که حقیقتاً موجب می شود زندگی کسی بد و ناکامیاب شود.
بخش دوم: مؤلفه های معرفت
ویژگی های مشترک معرفت از دیدگاه فیلسوفان:
- دانستن رابطه ای است میان یک سوژه ذی شعور و یک ابژه (که ابژه بخشی از واقعیت است)
- چنین رابطه ای یک رابطه شناختی است (رابطه ای که بر مبنای اندیشیدن است، نه فقط حس کردن با حواس)
- لازمه دانستن هر چیز، باور داشتن آن است
- متعلق/ابژه یک گزاره است
- ابژه معرفت، گزاره ای صادق است (باور داشتن گزاره کاذب لزوماً به معنای دانستن نیست)
- دانستن حالت خوبی است (ارسطو اثر خود به نام متافیزیک را با این جمله آغاز می کند که “همه افراد بشر از روی طبع میل به دانستن دارند.”)
از جمع بندی ویژگی های فوق می توان نتیجه گرفت که دانستن، راه خوبی است برای باور کردن یک گزاره صادق. کلی ترین روش برای توصیف معرفت شناسی، مطالعه راه های درست یا خوب ادراک توأم با شناخت واقعیت است.
بخش سوم: دلیل مطلوبیت معرفت
در طول تاریخ دو دلیل وجود داشته که معرفت را مطلوب کرده است، یکی یقین و دیگری فهم. معرفت شناسی دشمن شکاکیت است. شکاکیت بر دو نوع است فراگیر global و گاه گیر local. در عصر شکاکیت، ارزش معرفت، یقین است. اما در دوره هایی که شکاکیت معنی ندارد، ارزش معرفت، فهم است.
می توان از معرفت، توجیه داشت و به یقین رسید، یا توضیح آورد. توجیه با توضیح متفاوت است. در توضیح در مورد علت صحبت می کنیم. افرادی مانند نیچه و فروید سراغ علت می روند. وقتی ارزش معرفتی فهم باشد، انسانها دنبال توضیح اند. در صورتیکه وقتی ارزش معرفتی یقین باشد، انسانها دنبال توجیه اند.